سلام ، من 20 سالمه و در حال حاضر دو ساله که در یک دانشگاه دولتی در تهران مشغول به تحصیل در یک رشته ی مهندسی هستم و دور از خانواده که در شهرستان ساکنن در خوابگاه دانشجویی زندگی می کنم .مشکل اصلی که با عث شد من به این سایت مراجعه کنم نداشتن اعتماد به نفسمه که در روابطم با دیگران به شکلی ظهور و بروز می کنه .من توی یه اتاق با سه نفر زندگی می کنم و با یکیشون به شدت مشکل دارم .چون با همه شوخی هایی با الفاظ زشت می کنه و در شوخی هاش به نحوی توهین میکنه با طرف مقابل البته کاملا با قصد شوخی .دیگران اینطور که من می بینم موفق شدن این حرکت رو نادیده بگیرن و حتی با شوخی ادامه بدن و بخندن اما وقتی این شوخی ها در مور من انجام میگیره ، خیلی شدید عصبی میشم و بهم میریزم و فکر میکنم حتما مشکلی در من هست یا چیزی که در اون شوخی در مورد من گفته شده از نظر اون حقیقت داره در مورد من .هر چقدر با خودم کلنجار میرم که از این اتفاق ناراحت نشم و خیلی ساده از کنارش بگذرم فایده ای نداشته تا بحال و هر بار بعد از این شوخی ها من باید مدت زمان زیادی رو صرف آروم کردن خدم بکنم تا بتونم به کاری که داشتم انجام میدادم ادامه بدم این مساله تا مدتی توی مغز من میمونه و مثل خوره اعصابمو خرد می کنه .البته این دوست شوخی کننده ی من هم بار ها حس کردم که از سر سادگی میاد شوخی میکنه و خیلی هم بعضا محبت داره نسبت به من .اما این رفتارش به قدری دیشب ناراحتم کرد که بهش پرخاش کردم ونمی دونم عامدانه یا سهوا نمی دونه که چه زمانی باید شوخی رو قطع کنه .الان بیشتر از این ناراحتم که چقدر ساده یه نفر می تونه منو عصبانی کنه .(البته فکر می کنم افرادی با تیپ شحصیتی این دوستم هستن که من بیشترین مشکل رو باهاشون دارم ،شایدم به این خاطر که یه زمانی نظر این دوستم برای من خیلی مهم بوده و بیشترین هم نظری رو با هم داشتیم .)
مورد دوم اینه که من از طرد شدن از جمع ها حس می کنم ترس دارم . بعضا نگران اینم که نکنه فلان رفتارم باعث بشه که گروهی نخوان دیگه با من رفاقت کنن یا با من بیرون برای تفریح برن .مثلا کافیه دوستم جلوی من به کس دیگه ای پیشنهاد انجام یه کاری بده تا ذهن من شروع کنه به تحلیل که چرا به من پیشنهاد نداد و منو طرد کرده از این حرفا که در تقریبا همیشه تحلیل ذهنم غلط بوده و من می دونستم که هر موقع بخوام می تونم باهاشون بیرون برم یا کاری انجام بدم و اصلا دوستانی دارم که با اونها خیلی بیشتر به من خوش میگذره اما متاسفانه این ضعف اعتماد بنفسم به محوی که توضیح دادم اعصابمو خرد میکنه .یه توضیح بدم و اونم اینه که سلیقه و شخصییت و علایق من کاملا متفاوت از اون سه تا هم اتاقیمه ....یه تست شخصیت هست به نام 16 personalities که بعد بر اساس اون من intp بودم و اون دوتای دیگه برون گرا بودم و خیلی علایقمون فرق داره .
تا اینجا چیزی که برام مسلم شده اینه که بایدبه درونم خیلی بپردازم و خودمو رو شخصیتا قوی بکنم اما نمی دونم چجوری و روش درست چیه .لطفا راهنماییم کنید .